شیطنت های دختر بهاررررر من
سلام عسیسم، دوباره بهار اومد و شما کم کم دارید بزرگ و بزرگتر میشی و به تاریخ تولدت نزدیکتر. قربون شیرین کاریها و شیطنت هات برم عزیزم. هر چی بزرگتر میشی شیطون تر و خرابکارتر میشی انشاالله همیشه سالم و سلامت باشی فدای سرت هر چی خراب کاری میکنی عسیسم تن بابایی سالم یه شب که رفتیم خونه ی مامان جون یه دفعه دیدم صدات در نمیاد و خیلی ساکتی دنبالت که گشتم تو رو توی روشویی حمام دیدم با این اوضاع . مسواک مامان جون رو برداشته بودی و روش خمیر دندون زدی و ... ******** اینم از مسواک بی زبون مامان جون که چه بلایی سرش آورد...
نویسنده :
آبان دخت تقی پور
16:12